آخرین اخبار
خانه / در آینه‌ی تلاش مسئولین / زاوه / معلم شهید غلام محمد پایرنج

معلم شهید غلام محمد پایرنج

گوهر شهادت در نگاه عرفانی امام خمینی رضوان الله تعالی علیه

“ما را چه رسد که با این قلمهای شکسته و بیانهای نارسا در وصف شهیدان و جانبازان و مفقودان و اسیرانی که در جهاد فی سبیل اللّه‏ جان خود را فدا کرده و یا سلامت خویش را از دست داده‏اند … مطلبی نوشته یا سخنی بگوییم… شهدا شمع محفل دوستانند، شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصولشان “عند ربهم یرزقون” اند و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب “فادخلی فی جوهره شهادت، عشق الهی است و شهید، عاشق خدا

بخشی از وصیت نامه و زندگی نامه معلم شهید غلام محمد پایرنج‎

 

غلام محمد پایرنج

با مدد از ارواح مطهر شهیدان، شاهدان واقعی عالم هستی، تفکر و تعمق و مرور صفحات زندگی معلم شهید غلام محمد پایرنج را با آخرین مناجات های او در عمیلیات های والفجر ۸ و کربلای ۵ آغاز می کنیم :

  • با کلام خدایی که نامش آرام بخش دل هاست شهادت میدهم به یگانگی خداوند. شهادت میدهم به محمد (ص) که آخرین رسول خدا و خاتم النبیین است. شهادت میدهم به علی (ع) و یازده فرزندش که ولی خدا و امام بر حق شیعیان هستند.

  • ای خدای بزرگ چگونه این همه نعمتی که به من دادی شکرگزار باشم . که از آن جمله اینست که مرا بوسیله ی رسولانت از ظلمات جهل رهانیدی و به وادی نور ایمان هدایت کردی و ائمه ی بزرگوار را که افسران تابناک ولایت هستند چراغ هدایتم قرار دادی ،

  •  خدایا هر که عاشق تو شد و مزه ی عشق تو را چشید دیگر غیر تو را  فراموش کرد و دیوانه وار به دنبال وصال تو خود را نشناخت

  • خدایا تو چقدر نعمت ها به من دادی و من شکر آنها را بجا نیاوردم ؛

  •  نعمت زندگی در جمهوری اسلامی,

  • نعمت جنگیدن در جبهه ی حق ,

  • نعمت برخوردار بودن از رهبری متقی و پارسا همچون امام خمینی کبیر ,

  •  نعمت زندگی با ملتی فداکار و شجاع و از جان گذشته.

  • از خدای بزرگ میخواهم که با اهدای خون ناچیزم بتوانم اندکی از دین خود را به اسلام ادا کرده باشم.

  •  ای خدای بزرگ به خودت قسم من هیچ چیزی ندارم به جز همین جسم خاکی که آن هم امانتی است ,

  • مرا بپذیر خدایا که به سویت می آیم و با شهدای کربلا که همچون شمع در گرد وجودت سوختند محشور فرما.

  • امروز این خون حسین (ع) است که در روح جامعه تزریق شده و این ملت را عاشقانه به میدان های نبرد کشانده , حسینی که همه چیزش را در راه خدا داد. حسین عزیز! شما را به مادرتان زهرا (سلام الله علیه) قسمتان میدهم که در روز قیامت مرا تنها نگذارید. دست گنهکارم را بگیرید و نزد خدا شفاعتم کنید.

  • خداجان بیست سال از عمرم میگذرد . در این مدت نعمت هایی به من دادی تا به وسیله ی آنها خودم را به جوار قربت برسانم , ولی من برعکس عمل کردم و از تو دور شدم. خدایا چقدر بنده ناسپاس بودم و تو چقدر ستار العیوبی . خدایا مرا ببخش. الهی العفو … .

  • ای قرآن عزیز مرا ببخش که خیلی کم به تو عمل کردم. شیرینی و حلاوت تلاوتت را در نیافتم که چه جاذبه ای داری.ای چهارده معصوم مرا ببخشید که نتوانستم برای شما شیعه ی خوبی باشم.

  • امروز اسلام عزیز احیا شده و برای تداوم احتیاج به خون دارد . ما که یک عمر سنگ مسلمانی را به سینه زدیم حالا باید امتحان بدهیم و اهداف ائمه بزرگوارمان را که مظلومانه در راه احیای حکومت اسلامی شهید شدندتحقق بخشیم.

  • من از اول پیروزی انقلاب اسلامی یک انقلاب روحی در وجودم احساس کردم . احساس کردم که گم شده ای دارم و باید او را پیدا کنم. هر وقت فرصت می شد خودم را به جبهه ها میرساندم تا شاید این گم گشته خود را پیدا کنم . تا اینکه ایام فراق به پایان رسید و محبوبم یعنی شهادت در راه خدا را در آغوش کشیدم . برای پیدا کردنش شهادت را که کمال انسانیت است همچون حسین در آغوش بگیرم و گرفتم و لذا جسم ناچیزم را تسلیم صاحب اصلی و صاحب امانت کردم. خدایا در این دنیا به دنبال گمشده‌ای می‌گردم که اکنون احساس می‌کنم آن را پیدا کردم، گمشده من عشق به شهادت است. خدایا بپذیر که به سویت می آیم و با شهدای کربلا محشورم کن.

۳۶ هزار دانش آموز شهید و ۵ هزار معلم شهید که در راه حفظ خاک، وطن و ایمان و ناموس و باورهای زیبا… از جان خویش گذشتند و در طول زندگی بابرکت خویش، راه انسانیت را به جامعه خود آموختند و حتی پس از شهادت نیز آموزگار راه عشق و ایثار شدند.

شهید باران رحمت الهی است که به زمین خشک جانها حیات دوباره می دهد. عشق شهید، عشق حقیقی است که با هیچ چیز عوض نخواهد شد. شهید چشمۀ فیض الهی است که در دنیا پدیدار شده ، مجد و عظمت والای شهادت همواره تجلی بخش حیات امّتهاست. تاریخ شهادت تاریخ عقیده و جهاد و تمسک به اصول و مبانی اعتقادی است. اگر خون شهیدان نبود که شجرۀ طیبۀ رسالت را سیراب نماید نه از اسلام خبری بود و نه از مکتب توحید بخش الهی اثری می ماند.

تجدید حیات فرهنگ دینی و احیاء تمدن نوین اسلامی و رویکرد بشر به کرامتهای اخلاقی و معنوی نیازمند ارائه الگوی عملی از اخلاق و سبک زندگی اسلامی است . تبیین و ترویج و تحقیق در اخلاق و سبک زندگی شهدا چراغ هدایت در شــب  های  ظلمانی و کشتی نجات در مقابل توفان تهاجم فرهنگی دشمن است. طبق رهنمود علمدار معرفت و بصیرت «با این ستاره ها راه را می شود پیدا کرد»

دیروز دفاع مقدس بود و جغرافیای خاک و عِرض و أرض ما را نشانه رفته بودند و همان دشمنان دیروز و همیشه، امروز در دفاع مطهر اندیشه ها و ارزش ها و مغز مارا کانون تاراج خویش قرار داده اند. و همان داستان همیشگی عمل به تکلیف،اکنون برای ما و فردا برای فرزندان ما تکرار می شود. امیدواریم که آیندگان تاریخ از ما نیز به نیکویی یاد کند ان شاءالله.

 

بخشی ازصفحات زندگی معلم شهید غلام محمد پایرنج

روز نهم اردیبهشت ماه ۱۳۴۳ درشهر دولت آباد مرکز شهرستان زاوه استان خراسان رضوی کودکی در دامن خانواده ای پاک و مذهبی، پر از مهر و عطوفت متولد شد نامش را غلام محمد نهادند . پدرش کشاورزی فداکار،ایثارگر و متعهد و متدین مشهور به شیخ حسین ،مادرش زنی پاکدامن و عاشق اهل بیت علیهم السلام ،پدربزرگش اهل علم، تقوا و ایمان و عمویش روحانی وپدر معنوی شهر دولت آباد و امام جماعت مسجد جامع و مرجع رسیدگی به امور دینی مردم بود. حیات غلام محمد خانواده ای که محیط زندگی را با تعالیم اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام وصفا ومعنویت بخشیده و مومن به آرمانهای انقلاب اسلامی و دلداه حضرت امام خمینی ره بودند آغاز شد.

مادرشهید در یکی از خاطراتش می گوید :

غلام محمد شش ماهه بود که سخت مریض شد. همه اقوام و خانواده نسبت به بهبودی حال این فرزندم نگران بودند خیلی از کودکان به خاطر فقر امکانات بهداشت و درمان در روزگار سخت دوران قبل از انقلاب در مناطق محروم در اثر بیماری فوت می کردند. با برگزاری روضه حضرت زهرا سلام الله علیها شفایش را از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام خواستم ، با عنایت خداوند متعال و لطف ائمه علیهم السلام شفا یافت.

 

شهید پایرنج از کودکی، با مشکلات ، فقر و محرومیت،  تحمل، بردباری و پایداری در برابر ناملایماتی زندگی با همه وجود آشنا بود.

در کنار پدر گرمای سوزان تموز، کشاورزی، درو گندم و جو را زیر آفتاب داغ تابستان در منطقه کوهستانی بند بیشه علاوه براین تلاش و زحمت های طاقت فرسا  هر گاه فرصت پیدا می کرد با کارگری به معیشت حلال خانواده کمک می کرد در کنار یاری پدر به درس و تحصیل مدرسه، اهتمام جدی داشت.

دوران تحصیل در دبیرستان شهید مطهری، حوزه علمیه و مرکز تربیت معلم شهید بهشتی مشهد

تحصیلات را تا پایان دوره متوسطه در دولت آباد به اتمام رسانید. بعد از دیپلم مدتی در مدرسه ی علمیه و مکتب امام صادق علیه السلام مشغول تحصیل شد سپس از طریق کنکور سراسرس وارد مرکز تربیت معلم شهید بهشتی مشهد ( دانشگاه فرهنگیان) شد دو سال در آنجا به تحصیل مشغول بود و در رشته ی دینی و عربی خود را آماده برای خدمتگذاری به آینده سازان انقلاب اسلامی نمود و سرانجام در جوار ملکوتی حضرت رضا (ع) در بخش طرقبه روستای اسلام رود کار تعلیم و تربیت را با دانش آموزان شروع کرد.

ایام تحصیلاتش در مشهد چه در مدرسه ی علمیه و چه در مرکز تربیت معلم شهید بهشتی بسیار ساده ، بی ریا و همراه با فداکاری و تحمل مشکلات بود اکثر روزها بدون سحری روزه می گرفت و بیشتر شب ها در مسجد نیمه ساخته مرکز تربیت معلم در تاریکی شب از خوف پروردگار اشک می ریخت.

چون دوره های آموزش تخصصی امداد و نجات برای حضور در جبهه دیده بود مربی کلاس کمک های اولیه و امداد نجات دانشجویان تربیت معلم شهید بهشتی بود داوطلبانه مسئولیت امور بهداری مرکز تربیت معلم بعهده داشت. برای همه داشجویان رو حیه ی صفا و صمیمیت و اخلاص و ایثار شهید پایرنج را فراموش نشدنی و ماندگار است.

اولین داوطلب از دبیرستان برای حضور در جبهه و دفاع مقدس

اولین داوطلب از دبیرستان برای حضور در جبهه و دفاع مقدس بود در دوران دانشجویی نیز با روحیه جهادی ضمن فراگیری مهارت های معلمی چندین بار عازم جبهه شد. و تا رسیدن به جوار قرب الهی هفت بار در خط مقدم نبرد علیه کفر جهانی جنگید. قله های سردکردستان ،عملیات فتح المبین ، والفجر مقدماتی ، عملیات بدر ، والفجر هشت و سرانجام عملیات کربلای پنج، صفحات درخشان مجاهدت و عبادت ، و دلاوری های او است.

شهید پایرنج معلمی نمونه

شهید پایرنج معلمی نمونه و مهربان، اسوه اخلاق و فداکاری بود. خوش روی، متبسم، دوست داشتنی به گونه ای برخورد می کرد که هر کسی با نگاه اول شیفته اش می شد. بی تکبر و متواضع بود. صرفا برای خدا کار می کرد. به تحصیل علوم اسلامی و تفاسیر قرآن کریم علاقه زیادی داشت و به خواندن کتاب سفارش می کرد. هدیه غلام محمد به برادر، خواهر، دوستان و یا دانش آموزان ، کتاب و محصولات فرهنگی بود. ارتقای فرهنگ کتاب خوانی، بصیرت افزایی و فرهنگ سازی در چهارچوب دین، از دغدغه های فکری این شهید گرانقدر بود و همواره در این زمینه به فعالیت می پرداخت.

در لحظه لحظه زندگی خود، تسلیم محض پروردگار

او در لحظه لحظه زندگی خود، تسلیم محض پروردگار بود. تمامی دوران زندگی او ایثار و اخلاص و مجاهدت و تلاش جهت رسیدن به بندگی خدا بود. بسیار ساده و بی ریاء زندگی می کرد تمامی اقوام و خویشان و دوستان به او عشق می ورزیدند. او در دلهای همه جای داشت. در کسب علم و رعایت ضوابط در تمامی دوران تحصیلات جزء دانش آموزان ودانشجویان نمونه بود .

تقوی و طهارت او بسیار چشمگیر بود بطوری که در دوران دبیرستان و حتی تربیت معلم امام جماعت دانش آموزان و داشجویان بود. از اوایل انقلاب یکی از فعالترین افراد در انجمن اسلامی ، بسیج ، مراسم دعا و فعالیت های فرهنگی بود . غلام محمد بسیجی بود؛ از آن بچّه بسیجی‌های پای کار وخستگی ناپذیر با روحیه جهادی، هم بسیجی بود، هم هیئتی، هم مسجدی ، هم اهل ورزش خصوصا کوهنوردی و تفریح سالم ، در کنار همه این ویژگی های خوب اهل مطالعه و کتاب خوانی بود در دوران مظلومیت شهید بهشتی، غلام محمد از جمله افرادی بود که با منطق علم و ایمان و بصیرت در مقابل تفکر غرب گران  و طرفدارن بنی صدر روشنگری می کرد زبان گویا و قلم توانا و اندیشه برگرفته از کتاب های شهید مطهری و سعه صدر و اخلاق خوب او باعث جذب دانش آموزان و حتی معلمین بود.

غلام محمد عزیز در عملیات کربلای پنج به گفته خودش گمشده اش یعنی شهادت را پیدا کرد و به جوار قرب الهی رسید

غلام محمد عزیز در عملیات کربلای پنج به گفته خودش گمشده اش یعنی شهادت را پیدا کرد و به جوار قرب الهی رسید. ” از خدای بزرگ از تو می میخواهم  که با اهدای خون ناچیزم بتوانم اندکی از دین خود را به اسلام ادا کرده باشم. ای خدای بزرگ به خودت قسم من هیچ چیزی ندارم به جز همین جسم خاکی که آن هم امانتیست , مرا بپذیر خدایا که به سویت می آیم و با شهدای کربلا که همچون شمع در گرد وجودت سوختند محشور فرما. …. خداجان بیست سال از عمرم میگذرد . در این مدت نعمت هایی به من دادی تا به وسیله ی آنها خودم را به جوار قربت برسانم… هرموقع فرصت می شد خودم را به جبهه ها می رساندم تا شاید این گمشده خودم را پیدا کنم.تا اینکه ایام فراغ به پایان رسید و محبوبم یعنی شهادت در راه خدا را در اغوش گرفتم.این گم گشته من عشق به خدا در رسیدن به سرچشمه زلال و پاک فطرت و کمال انسانیت بود،این گم گشته بندگی خدا و شیعه اهل بیت بودن بود که برای پیدا کردنش شهادت را کمال انسانیت است همچون حسین در آغوش بگیرم و گرفتم و لذا راه حق را انتخاب نموده و جسم ناچیز را تسلیم صاحب اصلی و صاحب امانت کردم … خدایا در این دنیا به دنبال گمشده‌ای می‌گردم که اکنون احساس می‌کنم آن را پیدا کردم، گمشده من عشق به شهادت است. خدایا بپذیر که به سویت می آیم و با شهدای کربلا محشورم کن.»

مرد خدا بودن، به حرف و ادعا نیست، بلکه باید ایمان را به صدق عمل آراست که این کاری بس دشوار است. شهیدان توانستند در زندگی پربار خود، راستی گفتار را در عمل خویش به نمایش بگذارند و شایستگی رسیدن به این مقام ارزشمند را به دست آورند. آنان اخلاص، تواضع، مبارزه با هوای نفس، پای بندی به اصول دین و احکام شرعی و بسیاری از فضیلت‌های انسانی را در عمل، به دیگران نشان دادند. ازاین رو، خداوند نیز آنان را در حضرت قدس خود پذیرا شد.

(خدایا هر که عاشق تو شد و مزه عشق تو را چشید دیگر غیر تو را فراموش کرد)

برای شناخت  بیشتر معلّم شهید غلام محمّد پایرنجاین مجاهد فی سبیل ا…به مناجات او در عملیات والفجر ۸ که در پادگان شهید برونسی اهواز ضبط شده توجه  می کنیم :

      با کلام خدایی که نامش آرام بخشدلهاست شهادت می دهم به یگانگـی خداوند شهادت می دهم به محمد که آخرین رسول خدا و خاتم النبیین است شهـادت مـی دهم به علی (ع) و یازده فرزندش که ولی خدا و امام بر حق شیـعیان هستنـد . ای خـدای بزرگ چگونه این همه نعمتی که به من دادی شکـر گزار باشم . که از آن از جمله این است که مـرا به وسیله رسولانت از ظلمات جهل رهانیدی و به وادی نور و اـیمان هدایت کـردی و ائمه بزرگوار را که افسران تابناک ولایت هستند چـراغ هدایتم قرار دادی .  خـدایـا هر کـه عاشق تو شد و مزه عشـق تو را چشید دیگر غیر تو را فراموش کرد و دیوانـه وار به دنبال وصال تو خـود را شناخت . خدایا تو چه قدر نعمتها به من دادی و من شکر آن نعمت ها را به جـای نیاوردم . نعمت زندگی در جمهوری اسلامی ، نعمت جنگـیدن در جـ‌بـهـه حـق ، نعمت برخوردار بـودن از رهبـ‌ری متّقی و پارسـا همچون امام عزیز خمینـی کبیر، نعمت زندگی با ملّـتی فداکـار  و شـجاع و از جــان گـذشتـه . الحـق وقتی که ایثار و فـداکـاری این ملت را مجسم می کنم احساس حقارت و کوچکی در برابر این همه عظمت می کنم . چون من هیچ خدمت ارزشمندی به دین اسلام ننمودم وبه فـکر منافـع خود بـودم . از خـدای بزرگ می خواهـم کـه با اهـدای خـون ناچیزم بتوانم قـسمتی از دیـن خـودم را به اسلام ادا کـرده باشم . ای خدای بزرگ به خودت قسم من هیـچ چیـز ندارم به جـز همین جسم خاکی که آن هم امانت است. مرا بپذیر ای خدای مهربان که به سویت می آیم و با شهدای کربلا مهشورم فرما ، آنها که همچون شمع بر گرد وجودت سوختند.

      این خون حسین(ع) است که در روح جامعه تزریق شده و عاشقانه این ملت را به میدان های نبرد کشانده ، حسینی که همه چیزش را در راه خدا داد. یا حسین جان شما را به مادرتان زهرا قَسَمَت می دهم که مرا در قیامـت تنها نـگذارید ، دست گنه کـارم را بگیرید و نزد خـدا شـفـاعتم کنید . خدا جان بیست سال از عمرم میگزرد ، در این مـدت نعمت هایی به من دادی تا بوسیله آنها خودم را به جوار غربت برسانم ولی من برعکس عمل کردم و با سوء استفاده از نعمت ها در جهت خلاف رضـای تـو قدم برداشتم و از تـو دور شدم. چه قدر بنده ناسپاسی بودم و تو چه قدر ستار العیوبی. خدایا مرا ببخش .

               الهی العفو………….

   ای قرآن عزیز مرا ببخش  که خیلی کم به تو عمل کردم ، شیرینی و حلاوت تلاوتت را در نیافتم که چه جاذبه هایـی دارد. ای چهارده معصوم مرا ببخشید کـه نتوانستم برای شما شیعه خوبی باشم . امروز اسلام عزیز احیاء شده و برای تـداوم احیاء احتیاج به خون دارد ، ما که یک عمر سنگ مسلمانـی را به سینه زدیم حالا باید امتحان بدهیم و اسلام را یاری کنیم و اهداف ائمه بزرگوارمان را که مظلومانه در راه اسلام و  حکومت اسلامی شـهـیـد شدند تحقق بخشیم . مـن از اول پیروزی انـقلاب مـقدس اسلامـی یک انـقلاب روحـی در وجودم احساس کردم ، احساس کردم گمشده ای دارم که باید او را پیدا کنم ، از ان وقت تا حـالا دائـماً دنبال آن گمگشته بودم . هر موقع فرصـت می شد خـودم را به جبهـه هـا

 می رسـانـدم تا شـایـد این گمگشته خود را پیدا کنم ، تـا ایـن کـه ایّام فراغ فرارسیـد و محبوبم یعنی شهادت در راه خدا را در آغوش کشیدم ، این گمگشته من عشق به خدا و رسیدن به سرچشمه زلال و پاک فطرت و کمال انسانیت بود ، ایـن گمگشته ، بندگـی خدا و شیعه اهل بیت بودن بود که برای پیدا کردنش شهادت را که کمال انسانیت است در آغوش گرفتم ع لذا راه حق را انتخاب نموده و جسم ناچیزم را تسلیم صاحب اصلی و صاحب امانت کردم……………

برادران عزیز ، همکلاسی های هم دوره ای در تربیت معلم ، شما را به خدا قسم از سرمایه های این ایام جوانی خوب استفاده کنید ، خودتان را اصلاح کنید ، در درس تعمّق کنید ، درس را خوب یاد بگیریدو خوب به نو نهالان ای جامعه شهید پرور تحویل بدهید. تلاش کنید،مجاهده کنید،مواظب باشید طوفان های هوی و هوس شما را از جای نکند و با خود به این طرف و ان طرف نبرد. روحتان را فقط با یاد خدا سیقل دهید ، دل و قلبتان را با یاد خدا منوّر کنید ، دلتان را منور به انوار الهی کنید. اسلام را خوب بشناسید.                                                                                                               به این قشر زحمت کشیده و پینه به دست روستایی خدمت کنید. قشر روستایی که به قول شهید رجایی نه زبان شکایت دارد و نه زبان تشکّر و بیشترین شهداء و کمک ها هم از طرف همین قشر ، به اسلام و جبهه ها می شود.فرزندان پاک آنها را تربیت کنید. هر موقع اسلام نیاز به کمک داشت جانتان را در طَبَقِ اخلاص نهاده و نثار اسلام کنید. چون هیچ نیکی و برّی بالاتر از فیض عظیم شهادت نیست. در باره کاری که به آن علم ندارید به آن عمل نکنید.                                                          آنچه من بیشتر به آن تأکید دارم که اگر به آن مرحله برسید بقیه برای شما آسان میشود این است که بندگی خدا را به بهترین وجه انجام بدهید. در قلبتان غیر خدا راه نداشته باشد و با خدا مناجات کنید و اشک بریزید . این اشک ها دریا های آتش را خاموش میکنند .

روحتان را مأنوس با یاد خدا کنید تا در موقع گناه متوجه یاد خدا شده ، به طرف گناه نروید مخصوصاً نافله شب را حتماً به جای آورید.

« بنده به مقام قرب نمی رسد مگر به انجام نوافل ، چون وظیفه ماست»

این شهید بزرگوار در تاریخ ۲۰/۱۰/۶۵ در منطقه شلمچه  در حین انجام وظیفه و امداد به دوستان مجروح خود  به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش بردوش مردم شهید پرور  دولت آباد تشییع شد.

یادش گرامی ….

صفحات زندگی معلم شهیدغلام محمد پایرنج سرمشقی فراروی ما

معلم شهیدغلام محمد پایرنج پرورش یافته مکتب امام حسین(ع) و الگوی وفاداری به اصول و ایستادگی بر سر ارزشها و آرمانها بود و آنچنان با عشق به نائب امام عصر حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه جان شیفته‌اش آنچنان از زلال مکتب حیا‌ت‌بخش اسلام و زمزمه خلوص، سیراب شده بود که صفحات زندگی او در دوران کودکی، کمک های دلسوزانه او به معیشت و رزق حلال زندگی، چشیدن سختی های فقر و محرومیت، اهتمام به علم و دانش و انس با قرآن و نهج البلاغه، مناجات های عارفانه، اهتمام به انجام فرایض ، مطالعه و تحقیق بویژه در آثار شهید مطهری، سختکوشی در تمامی مقاطع تحصیل دانش آموزی، دوران تحصیلات طلبگی و شاگردی مکتب امام صادق علیه السلام و دوران دانشجوئی در تربیت معلم شهید بهشتی ، حضور هفت بار در عملیات های بزرگ دفاع مقدس و احترام به والدین و معلم و استاد ….هر یک می تواند سرمشقی فراروی ما باشد

 

 

https://www.google.com/url?sa=t&rct=j&q=&esrc=s&source=web&cd=&cad=rja&uact=8&ved=2ahUKEwiXyc2Y6KjvAhWPYsAKHSFxBFQQFjABegQIARAD&url=https%3A%2F%2Fkhosravisahlabadi.com%2F%3Fp%3D708&usg=AOvVaw2jDzFD77NjNyfYyV4PDBRW

درباره خسروی ابوالقاسم

پاسخ بدهید

ایمیلتان منتشر نمیشودفیلدهای الزامی علامت دار شده اند *

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.